موسیقی الکترونیک التقاطی
Eclectic از یونان باستان "eklektós" مشتق شده است و در معنای لغوی اصلی آن به معنای "برگزیده" یا "انتخاب" است. به طور کلی، اصطلاح «التقاط» به تکنیکها و روشهایی اشاره دارد که سبکها، رشتهها یا فلسفههای مربوط به زمانها یا باورهای مختلف را در یک وحدت جدید ترکیب میکند.
التقاطی ها قبلاً متفکرانی خوانده می شدند که این آمیختگی را در جهان بینی خود به کار می بردند. سیسرو احتمالاً شناخته شده ترین التقاطی زمان خود بود. برخی از منتقدان التقاط، او را به این آمیختگی سیستمهای خودکفا به عنوان بیربط یا بیارزش متهم کردند.
از سوی دیگر، پیروان از انتخاب بهترین عناصر از سیستمهای موجود قدردانی کردند و در عین حال آن عناصری را که بهعنوان بیاهمیت یا اشتباه شناخته میشوند کنار گذاشتند. تا کنون، استفاده از التقاط عمدتاً به هنرهای تجسمی، معماری و فلسفه محدود شده است.
پس از جستجوی طولانی برای ژانر یا اصطلاح مناسب برای تولیدات موسیقایی اخیرم، در «التقاطی» صفت مناسب را پیدا کردم، زیرا دقیقاً همین کار را میکنم – از عناصر از قبل موجودی که ارزشمند میدانم استفاده میکنم و آنها را در آثار جدید جمع میکنم.
به تعبیر دقیق، هنرمندان در واقع همیشه این کار را انجام میدهند، زیرا تأثیرات متفاوتی را در آثار جدید وارد میکنند و دیدگاههای جدیدی را باز میکنند. با این حال، آنها معمولاً تأثیرات را در مجموعه ای از مجموعه های خود ساخته قبل از فرآیند خلاقانه ادغام می کنند. با این حال، هیچ چیز واقعاً جدید نیست و همیشه فقط یک پیشرفت بیشتر است، و این حقیقت که چرخ لازم نیست دوباره اختراع شود، گاهی اوقات صدق می کند.
بدیهی است که من همیشه در این دیدگاه غرق بودم که کار من را در طیف گسترده ای از صحنه های موسیقی توضیح می دهد. من ارزشمندترین عناصر هر صحنه را در جاز، کلاسیک و پاپ دوست داشتم. این امر با درک این موضوع همراه شد که این عناصر به طور فزاینده ای جذابیت خود را از دست می دهند وقتی که به یک کپی خسته از خود در سبک خالصانه تقلیل یافتند. این به طور عمده در جریان اصلی اتفاق می افتد.
با این حال، اگر کسی این عناصر را در قدرت اولیه خود در آثار فردی ترکیب کند، هنوز جای کافی برای امضای هنری باقی می ماند، زیرا امکانات بی شماری وجود دارد. هنر خالق عمدتاً در ترکیب خلاقانه مواد و تسلط بر زبان رسمی موسیقی است. این نه بی اهمیت است و نه کم ارزش.
این نگرش کاملاً جدید نیست. قبلاً خود را در ژانرهای به اصطلاح فیوژن نشان داد. یکی از نمونهها گروههای تلفیقی معروف مایلز دیویس، ترومپتساز سابق جاز است. با این حال، در آن روزهای موسیقی که توسط نوازندگان نواخته می شد، هم بینش رهبر گروه و هم نوازندگان باید با آن مطابقت داشته باشد.
این امر با ظهور تولید موسیقی الکترونیک اساساً تغییر کرد. با کمک نمونه ها و لوپ های باکیفیت، تولید کننده به تنهایی می تواند ترکیب کار خود را تعیین و اجرا کند. قطعات موسیقی موجود توسط متخصصان حرفه ای ضبط شده و توسط طراحان عالی صدا طراحی شده است. انتخاب شامل تمام سبک ها و ژانرها است.
طبقهبندی چنین ترکیبهای موسیقی در یک ژانر یک معضل است و با افزایش تنوع تولیدکننده، ظالمانهتر میشود. امروزه انتخاب ژانرها کاملاً گیج کننده است و اضافه کردن یک ژانر دیگر پارادوکس به نظر می رسد. ژانرهای از قبل تثبیت شده مانند "الکترونیک" یا "الکترونیکا" به اندازه کافی آنچه را واقعاً در حال وقوع است توصیف نمی کنند. «الکترونیک» به سادگی اشتباه است، زیرا در عمل بهعنوان مترادف برای جریان اصلی موسیقی پاپ الکترونیکی استفاده میشود، حتی اگر پدران موسیقی الکترونیک از صحنه کلاسیک آمدهاند (مثلاً کارلهینتس استوکهاوزن).
«الکترونیکا» در واقع تنها یک معیار فاصلهای از تحقق معضل «الکترونیک» است و تقریباً برای توصیف هر چیزی در موسیقی پاپ که عمدتاً به صورت الکترونیکی تولید میشود، استفاده میشود. سبک نیست! تار شدن کامل توسط بسیاری از متصدیان با محدودیت "لطفاً الکترونیکی ارسال نکنید!" مجازات می شود، زیرا می تواند هر چیزی از راک تا فری جاز باشد.
از تمام این یافتهها، من به این نتیجه رسیدهام که در واقع یک سبک جدید باید راهاندازی شود که پایه آن التقاط باشد - موسیقی الکترونیک التقاطی. EEM با ژانر نسبتا قابل مدیریت EDM در عدم تمرکز آن بر رقص و در تأکید آن بر ترکیبی از سبک ها، اما محدود به یک اثر/آهنگ یا آلبوم/پروژه واحد متفاوت است. با آهنگی که از عناصری از چندین سبک استفاده می کند، سبک جدیدی ایجاد نمی کند (مانند تریپ هاپ، داب استپ، IDM، درام و بیس و غیره).
البته این کبوتر برای جهتگیری بهتر مخاطب خیلی بزرگ است، اما حداقل شنونده میداند که در اینجا نمیتواند انتظار جریان اصلی را داشته باشد، زیرا جریان اصلی نه با تنوع، بلکه یکنواختی میدرخشد. هر غذای یک غذا یک ماده اصلی مانند گوشت گاو یا مرغ دارد و سرآشپز الگوی طعم خود را از آن ایجاد می کند. به همین ترتیب، EEM را می توان از قبل توسط این پایه، با ارجاع به ترکیبات/زیرژانرهای موجود تعریف کرد.
به عنوان مثال، اجازه دهید به پروژه فعلی خود، "LUST" اشاره کنم. اساس، یعنی جزء اصلی، آهنگ های خانه توسط پسرم موریتز است. سپس حلقههای آوازی و ساز را اضافه کردم که حالتی را که من احساس میکنم توصیف میکند و داستان کوچکی را تعریف میکند. عناصر (از لحاظ سبکی متنوع، التقاطی) از نظر مناسب بودن، بهترین ممکن برای بیان داستان و حال و هوا انتخاب می شوند. بنابراین من آن را اینگونه طبقه بندی می کنم: "موسیقی الکترونیکی التقاطی - مبتنی بر خانه".
به این ترتیب شنونده می داند که هاوس را به وضوح تشخیص می دهد، اما باید برای غافلگیری آماده شود. این طبقه بندی مصرف کننده را از فاحش ترین اشتباهات نجات می دهد و در عین حال دعوتی است برای باز کردن ذهن او. این یک طبقه بندی بسیار هنرمندانه است!